کارگردان : رضا ميركريمي
نویسندگان : رضا ميركريمي, شآدم هر راستين
بازیگران : پرويز پرستويي , سهيلا گلستاني , شبنم مقدمي , حسام محمودي , مديا ذاكري , مريم توكلي , گيتي قاسمي
جوایز:
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم زن جهت شبنم مقدمی
خلاصه داستان: یونس راننده تاكسیه كهنه كار، در انتها یك روز كاری به زن جوانی یاری میكند تا به بیمارستان برسد. غافل از اینكه در بیمارستان اتفاقات زیاد ی در انتظار اوست.
دانلود فیلم ایرانی,دانلود فیلم ایرانی,دانلود فیلم ایرانی
امروز برخلاف ادعایش، نه فرمی دارد نه حتی میتواند نزدیک به آن نوع مینیمالیسمی شود که در امثال شانتال اِکِرمن میبینیم. شروع فیلم زیبا با راننده تاکسی است . که زنی بیمار خسته سوار اتومبیل ش میشود . فیلم جالب ساز جهان پیرامونِ فیلم زیبا ِ خود را در بین راهروها و اتاقهای یک بیمارستان قدیمی خلاصه کرده ، و کاراکتری را خلق میکند که صرفا تا دقیقه پانزده داستان دارد. او جهت کمک به زن، سخن از هویتِ واقعی خویش نمیگوید، و تا انتها در مظنِ انواع توهینهایی است که اهالی بیمارستان، به این به اصطلاح شوهرِ ظالم روا میدارند. این درحالی است که این فرد میتوانست در همان دقیقه پانزده، با معرفی خویش به عنوان یک راننده تافردی ، به همین میزان باز به زن یاری کند. او سخنی نمیگوید. نمیگوید زیرا با گفتنش دیگر فیلم جالب تمام میشود اینجاست که دستِ پنهان کارگردان بیرون آمده، و او را مجبور به سکوت میکند . سکوتی که منشا و دلیل ش معین نیست . او به شکلی سادومازوخیست گونه، چیزی نمیگوید، و میگذارد دیگران مدام به او توهین کنند. گویا این کاراکتر آن قدر وجه را بالا میبینید، که از نظرش افراد اطرافش، آنقدر کوچک حقیر هستند که ارزشِ جواب دادن سلام را ندارند! این تکبر این خودخواهی، زمانی به اوجِ آزار دادنِ بیننده میرسد، که میبینیم از نظرِ کارگردان، این گونه یُبس بودن و عبوس بودن چیزی نگفتن، نشان از شخصیت والای فرد دارد! این تلقی متحجرانه، از جنس TV دهه ۶۰ نیست؟ آیا این عقب گردِ جدی برای کارگردانی نیست که روزگاری بلد بود داستان بگوید؟ حال او را چه شده که فیلم جالب ش از دقیقه ۱۵ به بعد، صرفا در عرض حرکت کرده به شکلِ ملال آوری درجا میزند. او را چه شده که از همان ابتدا، به شکلی متظاهرانه، جهت فرد ِ عبوسش روضه خوانی میکند!این که ببینید چطور به این فردِ عمیق- که از فرط عمیق بودن سخنی نمیگوید! – مدام بوسیله ِ افراد سطحی اطرافش- پرستارها و دکترها- توهین میشود! در حالی که شمای تماشچنانچه میدانید که یونس دارد عملی خیرخواهانه را انجام میدهد . فیلم زیبا ساز اینگونه جامعه اطراف خود- بیمارستان نمونهای خلاصه شده استعاری از جامعه اطراف فیلم دیدنی ساز است – را متهم میکند . آنها را سطحی میشمرد توسط ِ سکوتِ بی مورد و بی فرد اصلیاش، جامعه را تحقیر میکند. این نوع بازی دوپهلو، و این برخورد دوگانه، به شدت ریاکارانه عذاب آور است. فیلم زیبا ساز نه براساس یک مجموعه ارتباطات دراماتیک، نه بر طبق شیوههای روایت، بلکه براساس پیش فرضِ به شدت عقب مانده، فیلـم خود را جلو میبرد. دستِ پنهان کارگردان فیلم جالب نامهنویس، در تک تک لحظات معین است . و آدم میماند که چطور میشود چنین فیلم جذاب های خنثی بی مسئولیتی را تهیه . چگونه میشود که یک فیلم جذاب ساز، انقدر به فرد ها جهان یشان بی تعهد باشد. آنقدر بی تعهد، که آنها را همچنین رها کرده به حال خود بگذارد . وقت ی این میزان بی توجه یِ خالق را نسبت به مخلوقِ خویش میبینیم، این سوال ممکن است جهت مان پیش بیاید، که اینها با چه نیرو انگیزهای، چند ماه جهت ساختن این تصاویر ابتر و الکن گذاشتهاند؟ زمان ی که فیلـم ساز کوچکترین علاقهای به کاراکترهایش ندارد، وقتی کوچکترین مسئولیتی نسبت به آنها ندارد، وقتی حال احوال آنها جهت ش ارزش ی ندارند، پس چطور حاضر شده که در این فراید سادومازوخیستی شرکـت نماید ؟فیلم دیدنی امروز آنقدر گنگ و نامفهوم است که باید برای ش تحلیلهای فرامتنی بتراشیم. باید قطعا بنشیینم نمادگشایی کنیم. تا ممکن است عمقِ حرفِ کارگردانمان معین شود! به انتها فیلـم تذکر بکنید . زمانی که مرد، بچه – به اقطعا ل خیلی نامشروع را – داخلِ ساک میگذارد و با خود میبرد. فیلم جذاب با پلانی درشت از صورت کودک، درحالی که در اتومبیل راننده قرار گرفته، انتها میگیرد. در یکی از خوشبینانهترین تحلیلهای فرامتنی، میتوان گفت که فیلم جالب ساز عقیده دارد، نسلِ آینده ایران، همگی بی ریشه و ممکن است حتی نامشروع هستند ! نسلی که مادرشان بیمار است هویتش نامعلوم. نسلی که دارای فردیت نیست، و در بهترین حالت، چنانچه شانس بیاورد، ممکن است بوسیله ِ یک راننده تافردی نجات پیدا نماید ! این عمقِ تمام حرفهای فیلم جالب ساز است؟ ما برای تحقیر نسلِ آیندهمان- آن به این شکلِ عذاب آور – میلیونها پول صرف میکنیم و ماهها وقت هدر میدهیم؟ جز تاسف هیچ چیز نمیتوان گفت..